تاريخ : جمعه 20 مرداد 1391برچسب:, | 16:28 | نویسنده : Arian

قرار دادن 1550 عدد صندلی میان دو ساختمان در استانبول
(منبع : mymodernmet.com9)



تاريخ : جمعه 20 مرداد 1391برچسب:, | 16:21 | نویسنده : Arian

صخره



تاريخ : جمعه 20 مرداد 1391برچسب:, | 16:19 | نویسنده : Arian

پل معلق آنژای که برفراز دره دیهانگ در مرکز چین احداث شده، رکورددار بلندترین و طولانی‌ترین پل متصل‌کننده دو تونل به یکدیگر است. طول این پل 1170 متر و ارتفاع آن از کف دره 350 متر است!

هرچند سوژه این عکس، کارگر نترسی است که گردوغبار را از سازه‌های فلزی پل پاک می‌کند، اما پل آنژای در نوع خود یک شاهکار مهندسی به شمار می‌رود.

به گزارش خبرآنلاین، برای اطمینان از پایداری سازه تیر، دکتر ژنگچینگ چن از دانشگاه هونان، مدلی 12متری از این سازه را در تونل باد آزمایش کرد. نتایج نشان داد که سازه در برابر بادهایی با سرعت 110 متر بر ثانیه (معادل 400 کیلومتر بر ساعت) بی‌حرکت و پایدار می‌ماند و این در حالی است که استاندارد جهانی، سرعت باد را 50متر بر ثانیه (معادل 180 کیلومتر بر ثانیه) تعیین کرده است.



تاريخ : جمعه 20 مرداد 1391برچسب:, | 16:12 | نویسنده : Arian



تاريخ : جمعه 20 مرداد 1391برچسب:, | 16:11 | نویسنده : Arian



تاريخ : چهار شنبه 18 مرداد 1391برچسب:, | 23:50 | نویسنده : Arian



تاريخ : چهار شنبه 18 مرداد 1391برچسب:, | 23:48 | نویسنده : Arian



تاريخ : چهار شنبه 18 مرداد 1391برچسب:, | 23:44 | نویسنده : Arian
 



تاريخ : چهار شنبه 18 مرداد 1391برچسب:, | 23:42 | نویسنده : Arian



تاريخ : چهار شنبه 18 مرداد 1391برچسب:, | 23:41 | نویسنده : Arian

 یک شرکت برای تبلیغ شیشه های ضد گلوله اش 3میلیون دلار رو تو شیشه گذاشته و این شیـشه رو در یکی از ایستگاه های اتوبوس نصب کرده است!



تاريخ : چهار شنبه 18 مرداد 1391برچسب:, | 23:40 | نویسنده : Arian



تاريخ : چهار شنبه 18 مرداد 1391برچسب:, | 23:37 | نویسنده : Arian



تاريخ : چهار شنبه 18 مرداد 1391برچسب:, | 23:34 | نویسنده : Arian

 تا حالا دقت کردین وقتی‌ توی یه جمعی‌ یکی‌ میگه "اون تلویزیون و کمش کن" ،یکی‌ دیگه از اونور میگه "اصلا خاموشش کن" .

*** 

تا حالا دقت کردین وقتی واسه دل خودت موهاتو درست میکنی چقدر خوشگل میشه ولی وقتی میخوای بری مهمونی یا عروسی بعد از ۳ ساعت کلنجار رفتن شبیه خربزه میشی؟

***

تا حالا دقت کردین یکى از سرگرمى هاى خاص مردم ایران اینه که :وقتى از مطب دکتر میان بیرون،حساب کنن ببین این دکتره روزى چقد درآمد داره ….

*** 

تا حالا دقت کردین که روزای هفته اینجوری میگذره :

شــــــــــــــــــــــنبـــــ ـــــــــــــــه

یــــــــکشــــــــنبـــــــــ ــــــــــه

دوشـــــــــــــنبــــــــــــ ـــــــه

سه شـــــــنبـــــــــــــــــه

چـــهـــار شنبـــــــــــــه

پنجشنبه جمعه!!!

***

تا حالا دقت کردین ﺷﯿﺮﯾﻦﺗﺮﯾﻦ ﻗﺴﻤﺖ ﺧﻮﺍﺏ ﺍﻭﻥ ۵ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻻﺭﻡ ﻣﻮﺑﺎﯾﻠﻪ!

***

تا حالادقت کردین وقتی داری درس میخونی و به یه صفحه عکس دار میرسی چه حالی میکنی که اون صفحه نصفست…!

***

تاحالا دقت کردین وقتی احساس میکنین گم شدین اول ضبط ماشین رو کم میکنین؟!

***

تا حالا دقت کردین تا آرایشگر روپوش و میندازه رومون دماغمون خارش میگیره؟!



تاريخ : چهار شنبه 18 مرداد 1391برچسب:, | 23:31 | نویسنده : Arian


تاريخ : چهار شنبه 18 مرداد 1391برچسب:, | 23:27 | نویسنده : Arian



تاريخ : چهار شنبه 18 مرداد 1391برچسب:, | 23:27 | نویسنده : Arian



تاريخ : چهار شنبه 18 مرداد 1391برچسب:, | 16:23 | نویسنده : Arian

سوتی در "خداحافظ بچه"



تاريخ : چهار شنبه 18 مرداد 1391برچسب:, | 16:19 | نویسنده : Arian



تاريخ : چهار شنبه 18 مرداد 1391برچسب:, | 16:18 | نویسنده : Arian



تاريخ : چهار شنبه 18 مرداد 1391برچسب:, | 16:17 | نویسنده : Arian



تاريخ : چهار شنبه 18 مرداد 1391برچسب:, | 16:17 | نویسنده : Arian



تاريخ : سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:, | 1:48 | نویسنده : Arian



تاريخ : سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:, | 1:46 | نویسنده : Arian
 

 

بازدید از تیمارستان(خنده دار)

به هنگام بازدید از یک بیمارستان روانى، از روانپزشک پرسیدم شما چطور میفهمید که یک بیمار روانى به بسترى شدن در بیمارستان نیاز دارد یا نه؟

روانپزشک گفت: ما وان حمام را پر از آب میکنیم و یک قاشق چایخورى، یک فنجان و یک سطل جلوى بیمار میگذاریم و از او میخواهیم که وان را خالى کند.

من گفتم: آهان! فهمیدم. آدم عادى باید سطل را بردارد چون بزرگتر است.

.

.

.

.
روانپزشک گفت: نه! آدم عادى درپوش زیر آب وان را بر میدارد... شما میخواهید تختتان کنار پنجره باشد؟





تاريخ : سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:, | 1:46 | نویسنده : Arian
 

اگر خارج از ایران باشید، با جملاتی این چنینی
برخورد کردید، بدونید طرف مقابل ایرونیه

 

▪ He looks at me
Left Left!

چپ چپ نگاه میکنه!

 

▪ I die for your
height and top!

قربونه قد وبالات!

 

▪ Ate my
head!

سرمو خورد!

 

▪ He has grown a
tail!

دم در آورده!

 

▪ On my
eyes!

به روی چشمم!

 

▪ Light up my
homework!

تکلیف منو روشن کن!

 

▪ Don;t hit yourself
into left Ali Street!

خودت رو به کوچه علی چپ نزن!

 

▪ To my
death?!

مرگ من؟!

 

▪ I ate the ground
and my father came out!

خوردم زمین، پدرم در اومد!

 

▪ Take away the
person that washes your dead body!

مرده شورتو رو ببرن!

 

▪ Pull your carpet
out of the water!

گلیمتو رو از آب بکش!

 

▪ I;ll hit you so
hard that electricity will pop out of your eyes!

انقدر سفت بزنمت که برق از چشمات بپره!

 

▪ His/Her donkey
passed over the bridge!

خرش از پل گذشته!

 

▪ What kind of dirt
should I put on my head?!

چه خاکی به سرم بریزم؟!

 

▪ The neighbors
chicken is a goose!

مرغ همسایه غازه!

 

▪ Marriage is an
uncut watermelon!

ازدواج هندونه ای نبریده است!

 

▪ Happiness has been
hitting you under the belly!

خوشی زده زیر دلت!

 

▪ Don;t drop
worms!

کرم
نریز



 


تاريخ : سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:, | 1:35 | نویسنده : Arian
 

 


 



تاريخ : سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:, | 1:34 | نویسنده : Arian

سه
مسافر

سه تا مرد مست سوار تاکسی شدن...
در رو که بستن ، راننده دید خیلی مستن ،
سریع ماشین رو روشن کرد ، بعد زود خاموش کرد گفت:
مسافران عزیز رسیدیم به
مقصد..!
مرد اولیه پول میده پیاده میشه...
مرد دومیه نه تنها پول میده بلکه
تشکر هم میکنه !
مرد سومیه اما با عصبانیت تمام یه دونه محکم میزنه تو سر راننده
!
راننده میگه چرا میزنی..؟
اونم میگه: اینو زدم که درس عبرتی بشه واست از
این به بعد تند نری..!
داشتی هممونو به کشتن میدادی مردیکه...!


برق
رفتگی


مادربزرگم دو سال پیش میخواست ختم انعام بگیره و تمام خانومای فامیلو یه
خانوم مداح هم دعوت کرده بود.
از صبح همه داشتیم کمکشون میکردیم که یهو، یک ساعت
مونده به مراسم برق رفت.
مادر بزرگم به پدرم گفت:
سریع زنگ بزن اداره برق بگو
برقمون رفته!
بابای ما هم زنگ زدو گفت:برق ما رفته!
یهو مادر بزرگم از اونور
گفت:
بگو خانوم آوردیم، کلی پول دادیم، حالا برق رفته شما خسارت مارو
میدی...؟؟؟
بابای ما هم هول شد و با عصبانیت به طرف گفت:
کلی پول دادم خانم
آوردم ، حالا که برق نیست چه خاکی تو سرم بکنم؟ شما خسارت میدی....؟!؟!
طرف هم
نه گذاشت نه برداشت با خنده گفت:
دوست عزیز 2 تا شمع روشن کن شاعرانه
تره...!!


پولدار


 

 

یه زمانی هر کی پولش به میلیون میرسید پولدار حساب میشد،

 

الان یه میلیونر تو ایران نهایتا میتونه ماشینشو بیمه کنه و چند کیلو هم گوجه سبز با بقیه پولش بخره..!

 

میلیاردر هم میتونه نهایتا یه خونه معمولی حیاط دار با یه ماشین معمولی روز دنیا
رو داشته باشه،

 

تازه باید یه میلیون آخرشم واسه بیمه و گوجه
سبز نگه داره!

 

 

 

 


 

بانک

 


رفتم بانک به کارمنده می گم: ببخشید شما صندوقدار هستید؟
میگه پَ نه
پَ! هاچ بکم

 


 

غیبت

 


تلفن مدرسه زنگ زد و مدیر گوشی را برداشت
مدیر: بفرمایید
صدا: آقای
مدیر، پسرم امروز نمی تواند به مدرسه بیاید
مدیر: شما کی هستید؟
صدا: من پدرم
هستم!!

 


 

اره
برقی

 


به غضنفر میگن با ارّه برقی 100 تا درخت قطع کن، 96 تا قطع میکنه خسته
میشه. بهش میگن پاشو روشنش کن 4 تا دیگه بیشتر نمونده، میگه مگه روشنم
میشه.

 


 

په نه
په


 

کلاغ اولی :غار
کلاغ دومی:غار؟؟؟؟
کلاغ
اولی : په نه په هتل پنج ستاره !!

 

 

 

 


 

مسافرت

 


مهمان: آقا تشریف دارند؟
مستخدم: نخیر، رفته‌اند مسافرت.
مهمان:
برای تفریح؟
مستخدم: نخیر، با خانم رفته‌اند!!

 


 

کاربردهای مختلف ” مُردن
” در فرهنگ ما !!

 


برو
بمیر : برو گمشو !
بمیرم برایت : خیلی دلم برایت می سوزد !
می میرم برایت :
عاشقتم !
می مردی ؟ : چرا کار را انجام ندادی ؟
… مردی ؟ : چرا جواب نمی دهی
؟
نمردیم و … : بالاخره اتفاق افتاد !
مردیم تا … : صبرمان تمام شد !
مرده
: بی حال !
مردنی : نحیف و لاغر !
مردم : خسته شدم!
من بمیرم ؟ : راست می
گی؟



  • دانلود فیلم
  • قالب وبلاگ